اشعار من

اشعار مهسا امیرفر

 

گونه هایم خیس بود و اشک هایم را ندانست 
قصّه ام را گفته بودم ، ماجرایم را ندانست 

 

در نگاهش معنی عشقی ندیدم 
شور و ذوقِ در نگاهم را ندانست 

 

نشستم رو به آیینه برایش شعر میگویم
ولی او واژه ای از شعرهایم را ندانست

 

گفته هایش را همیشه گوش میدادم 
ولی او ذره ای از حرف هایم را ندانست

 

سهمم از دنیا فقط دیوانگی هایش نبود
از تمام این جهان هم انتخابم را ندانست

 

از دوری و فراق او غصّه میخورم 
چیزی از وصال و دلتنگی ام ندانست

 

نامه هایم را برای آخرین بار نوشتم 
دریغِ لحظه ای از رفتنم را ندانست 

 

بعد از او این آخرین شعریست که گفتم
رفت و حتی مُردنم را ندانست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی