اشعار من

اشعار مهسا امیرفر

 

دیرگاهیست شده ام غرق نگاهت ، بغلم کن لطفا
من به هر نوع غریبانه ترین شکل توام 


تو در آن شوقِ خیالت، بغلم کن لطفا
در وصف تو نیست واژه ای در کلمات


در این شبِ سردِ بی نهایت ، بغلم کن لطفا
تو آمده ای  من به تو ایمان دارم 


بی دغدغه از فرطِ دلت ، بغلم کن لطفا
می نشینی با دلت هر روز حرفا میزنی


می نشینی در فراغت ، بغلم کن لطفا
بگذار که این شعر شود خاطره ای 
خاطره ای از بغلت ، بغلم کن لطفا

مهسا امیرفر

نظرات  (۲)

:)زیبا بود

پاسخ:
ممنون❤ 

سرم را می گذارم روی زاویت, بگو حالا چرا

کشم دست نوازش بر سر و رویت؛ بگو حالا چرا

نگاهت خیره می گردد آنی در نگاه من

زنم شانه به گیسویت؛ بگو حالا چرا

دلت پر گردد از شوق امید و عشق

لبم را می گذارم خم ابرویت؛ بگو حالا چرا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی