اشعار من

اشعار مهسا امیرفر

وقتی می آیی که معشوق خانه اش آباد شد 
ادعا کردن برای هر نفر آزاد شد 

 

این چه فالیست که رفتن آمدی دارد خدا
من دگر وصل تعهد بسته ام این را جدا 

 

ساعت دیواری ام را از اتاق برداشته ام 
من هنوزم که هنوزِ تو را نشناخته ام 

 

چشم هایم ثانیه ها را می شمارند مو به مو 
 چیزی بگو مردانگی ات کجاست ! کو!؟

 

من هنوز مانده ام در این غربت میان سختی 
ولی تو سالهاست که از این خانه رفتی

مهسا امیرفر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی